پرواز نکردیم ، مث مرغ پریدیم
1402/06/04 | 18:42 | panda
دستامو نگرفتی ، چون نمیخواستی دستت تو دستم باشه.
رفتی اونور جوب، چون نمیخواستی باهام راه بیای.
گفتی موهاتو نبافم ، چون کس دیگه ای میخواست ببافه .
میبینی ؟ همه چی شفافه !
برعکس تصورم ، زندگی اونقدام مبهم نیست .
هر چیزی دقیقا معنی مشخص خودشو داره .
فقط من بودم که داشتم پیچیده ش میکردم . تو نمیخواستی من برسم ؛ به همین راحتی !
نمیدونم مخاطبم کیه:)