من نیستم ؛ اونی که داره باهات لبخند میزنه...
اون یه من دیگه س. لبخند میزنه چون تورو داره ، چون کنار تو ایستاده.
این عکس تا الان واقعی نشده .. همش یه تصوره.

تویی رو تصور میکنم که از بودن با من خوشحاله..
اون نسخه ای از تو که "دوست دارم" گفتنش از ته دل باشه ...


میدونی ؟ نگرانم همین . 
نگران اینکه کسی قبل من بتونه 
تورو ، آغوشتو و بوی تنت رو تموم کنه ...
اینکه کسی قبل از من یا بهتر از من سکوت تورو بشنوه ...
اینکه روحم رو تقسیم کنم تا سهم تورو بدم ،، ولی نگیریش ...
نگران این قلبم ؛ که داره بدون اجازه ی من واسه تو جا وا میکنه ...

نگران اینکه جز من کسی شبت بشه ،،، دیگه نخوای ماه من باشی :)

بیشتر از همه نگران خودمم . دیگه اون پاندای قبل نمیشم ...